افعال جدا شدنی و افعال جدا نشدنی

افعال عبارتی جدا شدنی و جدا شدنی عبارتی یک فعل ترکیبی با حرف اضافه یا قید (یا هر دو) است. دو نوع افعال عبارتی وجود دارد. افعال عبارتی جدا شدنی را می توان با کلمات دیگر جدا کرد، در حالی که افعال عبارتی جدانشدنی را نمی توان با کلمات دیگر جدا کرد.

 

افعال جدا شدنی:

یک فعل جداشدنی به این معنی است که می توان آن را با کلمه دیگری که بین verb + adverb قرار می گیرد. این کلمه معمولاً موضوعی است که فعل عبارتی به آن اشاره می کند. شما می توانید کلمات دیگری را در وسط یک فعل عبارتی جدا شدنی قرار دهید. مثال زیر را با استفاده از فعل عبارت take back در نظر بگیرید:

I need to take back the shirt I lent you.

Where’s that shirt I lent you? I need to take it back.

 

به عنوان مثال: ‘I need to put my jacket on’-> در این مورد، ‘jacket’ بین فعل عبارتی قرار دارد. آنچه در اینجا مهم است بدانیم که معمولاً می‌توانیم دو جزء فعل را از هم جدا کنیم. بنابراین می‌توانیم بگوییم، “باید ژاکتم را بپوشم”. در این حالت ژاکت بعد از فعل عبارتی قرار می گیرد.

 

لیست افعال جدا شدنی

لیست افعال جدا شدنی:

Separable Phrasal Verbs

 

اضافه کردن      add up

موجب شدن      bring about

تربیت کردن     bring up

لغو کردن         call off

ادامه دادن        carry on

شاد کردن؛ خوشحال بودن         cheer up

حذف کردن      cut out

لباس رسمی پوشیدن     dress up

سر در آوردن     figure out

تکمیل کردن (فرم)        fill out

تعمیر کردن      fix up

پخش کردن      give out

تسویه کردن     pay off

ساختن  put up

تخریب کردن    run down

قال گذاشتن      stand up

دور انداختن      throw away

امتحان کردن    try out

حل کردن        work out

حمایت کردن    back up

انجام دادن        carry out

کاهش دادن      cut down

کاملاً پر کردن   fill up

ترک کردن؛ دست کشیدن         give up

از قلم انداختن؛ نادیده گرفتن      leave out

انتقال دادن       pass on

یادداشت کردن، نوشتن   write down

منفجر کردن     blow up

تسکین دادن     calm down

موکول کردن     carry over

تمیز کردن؛ پاک کردن   clean up

چیزی را جدا کردن       cut off

پس دادن؛ بازگرداندن     give back

مأیوس کردن    let down

پس دادن (پول)  pay back

پوشیدن put on

پول جمع کردن save up

مسئولیتی را به عهده گرفتن       take over

پوشیدن؛ امتحان کردن   try on

تولید کردن؛ بیرون دادن  turn out

خرد کردن        chop up

 

جملات برای افعال جداشدنی:

They turned down my offer.

They turned my offer down.

آن‌ها پیشنهاد مرا رد کردند

اگر مفعول مستقیم دارای نقشی از یک ضمیر باشد از افعال جداشدنی استفاده می شود.

John switched on the radio.

John switched the radio on.

John switched it on.

 

افعال عبارتی جدا نشدنی

افعال عبارتی جدا نشدنی می توانند متعدی باشند (یعنی می توانند یک مفعول مستقیم بگیرند)، اما شما نمی توانید آن مفعول مستقیم را در وسط فعل عبارتی وارد کنید. به عبارت دیگر، آنها را نمی توان از هم جدا کرد، بنابراین نام آنها بر همین اساس گذاشته شده است. به مثال های زیر توجه کنید:

If you focus your education solely on one area, you’ll have nothing to fall back on if you change your mind.

Each child should have at least one older child to look up to.

What does i.e. stand for? It stands for id est, or that is.

 

 

انواع افعال جدا نشدنی:

فرار کردن (از زندان)      break out of

نیازمند بودن؛ تقاضا کردن          call for

به کسی رسیدن؛ رسیدگی کردن به امور معوقه      catch up with

پیشرفت کردن؛ رسیدن   come along with

گفتن (چیزی غیرمنتظره) come out with

بدون کسی یا چیزی سر کردن    do without

مواجه شدن      face up to

گشت‌وگذار       get around

کاری را شروع کردن      get down to

سوار شدن؛ عملکرد خوبی داشتن  get on

زیر قول زدن     go back on

از سر گرفتن     go on with

بدون چیزی دوام آوردن  go without

از کسی یا چیزی خبر داشتن      keep up with

برآورده کردن (انتظار)     live up to

نگاهی تحقیرآمیز داشتن  look down on

جبران کردن     make up for

با مشکل مواجه شدن     run up against

حمایت کردن؛ مخفف چیزی بودن stand for

ادامه دادن        stick to

حاضرجوابی کردن         talk back to

اشاره مختصر کردن       touch on

منتظر بودن      wait up for

حرف کسی را قطع کردن break in on

نگهداری کردن؛ دوست داشتن     care for

سر زدن؛ چک کردن      check up on

سر زدن come by

به ایده جدیدی رسیدن   come up with

جایگزین کردن موقت     fill in for

قسر در رفتن     get away with

وارد شدن؛ رسیدن؛ سوار شدن     get in

کنار آمدن با کسی         get on with

تلاش کردن برای موفقیت؛ علاقه داشتن    go for

ول گشتن؛ پلکیدن        hang around

مراقبت کردن    look after

بی‌صبرانه در انتظار چیزی بودن   look forward to

رساندن یا دادن (به دست کسی)؛ فوت کردن        pass on

تبدیل شدن      turn into

مراقب چیزی بودن        watch out for

به زور وارد جایی شدن    break into

کسی را اتفاقی دیدن      come across

روی کسی یا چیزی حساب کردن count on

ترک تحصیل کردن       drop out of

پیشی گرفتن     get ahead of

امورات خود را گذراندن   get by with

پیاده شدن       get off

با موفقیت به پایان رساندن         get through with

شرکت کردن؛ علاقه‌مند بودن      go in for

هماهنگ بودن (لباس، رنگ و…) go with

خبردار شدن     hear from

باقی ماندن؛ با پول مشخصی زندگی کردن live on

تحسین کردن؛ احترام گذاشتن    look up to

به کسی شباهت داشتن   take after

بزرگ شدن       grow up

 

مطالب مرتبط :

اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران ها

دیدگاهتان را بنویسید